• وبلاگ : عشقولانه
  • يادداشت : اي نارفيق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    salam kheyli ghashang bod eshalah sheraye bishtari bezari movafagh bashi
    بياين به من سر بزنين يه داستان جديد نوشتم پس كجايين؟ منتظرتونم.....
    من دوباره همين الان به روز کردم بياين به من سر بزنيد منتظرم...پس كجاييد؟!
    من به روزم به من سر بزنيد
    بازار در بوهاي سرگردان شناور بود
    در بوي تند قهوه و ماهي
    بازار در زير قدمها پهن ميشد ، کش مي آمد ، با تمام
    لحظه هاي راه مي آميخت
    و چرخ مي زد ، در ته چشم عروسکها
    بازار مادر بود که ميرفت با سرعت به سوي حجم
    هاي رنگي سيال
    و باز مي آمد
    با بسته هاي هديه با زنبيل هاي پر
    بازار باران بود که ميريخت ، که ميريخت ،
    که مي ريخت منم ممنون كه بهم سر زدي فعلا باي
    سلام ممنون به من سر زديد پست زيباييه مخصوصا اوجش كه زدن خنجر از پشته ....